بربادرفته

ساخت وبلاگ
  نزدیک پنجره که شدم ، بارون گرفت ..حس کردم صدایی میاد ولی نه .. صدای هیچ کس نبود  چکید پایین یه قطره از روی بالکن  + ببین صداش اومد!؟ - صدایی نبود ناز خانوم  +صدای هیچی نبود ؟! پس صدای تو که بام حرف میزنی چیه ؟! - من صدام حسه که تو درکش میکنی ... ... افتاد پایین تر ... صدای بارون .... + داری میری؟ بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 108 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16

بابا ؛ همیشه کنارم بودی همیشه دستات محافظم بود همیشه با حرفات بم امید میدی . همیشه از پشت مراقبم بودی و تنهام نزاشتی .غیر از یه جا که جلوم واستادی شاید فکر میکردی اینجوری بهتره ولی من بزرگترین ضربه و تنهایی و بی کسی رو همون موقع درک کردم وقتی که عاشق شدم . میتونستی کنارم باشی . مثل همه ی لحظه های دی بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 83 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16

 

سه ساله منتظر برآورده شدن یه آرزو ام . آرزویی که عصر یه روز از خدا خواستم : میشه مال من باشه ؟! 

دونه دونه همه ی چیزهایی که میشد برای اون دوسش داشت رو ازش گرفت ! بازم میخوایش؟! باز هم از خدا تو رو خواستم ؛ خودت رو ! خودت رو از من گرفت ..

+ نوشته شده در  شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط گیسو  | 
بربادرفته...
ما را در سایت بربادرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbarbadrafte13a بازدید : 145 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:16